- چشم زدن
- با چشم شور بکسی آسیب رسانیدن و بمعنی پلک را باز و بسته کردن
معنی چشم زدن - جستجوی لغت در جدول جو
- چشم زدن ((~. زَ دَ))
- چشم زخم خوردن، کنایه از بیدار بودن
- چشم زدن
- چشم زخم به کسی رساندن، با چشم شور به کسی نظر کردن و به او آسیب رساندن
بستن و باز کردن پلک ها، اشاره کردن با چشم
ترس و بیم داشتن، بیمناک بودن از کسی یا چیزیبرای مثال دوخته بر دیده از این ناکسان / کاهل نظر چشم زنند از خسان (امیرخسرو)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قسمی بر هم زدن چشم بقصد ایما و اشاره اشاره کردن بگوشه چشم
ظاهر شدن روشن گشتن منکشف گشتن
کسی که چشم زخم بدو رسیده باشد چشم زد چشم رسیده، مایوس ناامید
پشم را با کمال و امثال آن از هم باز کردن
بر هم زدن آهستۀ پلک ها به قصد ایما و اشاره
خاموش و روشنی چراغ و مانند آن
خاموش و روشنی چراغ و مانند آن
ویژگی کسی که چشم زخم به او رسیده، ویژگی آنکه از چشم بد آسیب دیده، چشم رسیده، چشم خورده، برای مثال شد چشم زده بهار باغش / زد باد تپانچه بر چراغش (نظامی۳ - ۵۱۵)
خال کوبی کردن، زدن خال یا نقش و نگاری که با یک مادۀ رنگی و سوزن در پوست بدن ایجاد می کنند، خالکوبی کردن، خال زدن، کبودی زدن
Squint, Wink
щуриться , подмигивать
schielen, zwinkern
примружувати очі , підморгувати
mrużyć oczy, puścić oko
眯眼 , 眨眼
semicerrar os olhos, piscar
socchiudere gli occhi, strizzare l'occhio
entrecerrar los ojos, guiñar
plisser les yeux, cligner de l'œil
fronsen, knipogen
ขมวดตา , กระพริบตา
menyipitkan mata, kedipkan mata
لمح , رمش
आंखें सिकोड़ना , आंख मारना
למצמץ , למצמץ
目を細める , ウインクする
눈을 찡그리다 , 윙크하다
göz kırpmak
kufumba macho, kupepesa macho
চোখ টিপে টিপে দেখা , চোখ মারানো
آنکھیں سکڑنا , آنکھ مارنا
چشم زده، مهره سیاه و سفید که برای دفع چشم زخم بگردن کودک آویزند، زمان اندک طرفه العین لحظه لمحه، اشاره کردن چشمک زدن